گوشه هایی ازمجالس مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی عارف بزرگ در مجموعه ای به نام « طوبی محبت» گردآوری شده است .
قسمتی از مقدمه جلد اول این مجموعه :
.... دو طریق در باب سلوک به حق تعالی وجود دارد . یکی راه جذبه و رحمت حق است که در این راه بارقه ای از دوست به سالک می خورد و در واقع کشش دوست ، سالک را پیش می برد و این یک دعوت خصوصی برای اوست و از سالک این طریق به مجذوب سالک تعبیر می شود .
به رحمت سر زلف تو واثقم ورنه
کشش چونبودازآن سوچه سود کوشیدن
راه دوم آن است که سالک باید آنقدر مجاهده کند و ریاضت بکشد تا به جذبه حق برسد و سالک این طریق را ، سالک مجذوب گویند . در حقیقت هردو طریق جذبه حق تعالی است که سالک را به مقصد می رساند .
بین این دو طریق تفاوتهای زیادی است که در صدد بیان آنها نیستیم و فقط به ذکر روایت مهمی که این دو طریق را بیان می کند بسنده می کنیم .
مرحوم مجلسی نیز این روایت در بحارالانوار ذکر کرده است . این حدیث مشتمل بر بسیاری از حقایق ربانی و اسرار الهی است .
و اکنون قسمتهایی از متن حدیث :
امام صادق (ع) در حدیثی به یونس بن ظیبان فرمودند :
« صاحبان خرد با تفکر عمل می کنند تا محبت خدا را به دست آورند . همانا وقتی که قلب ، محبت را تحصیل نماید و به آن نورانی گردد ، لطف سرازیر می شود . آن گاه او اهل فایده شده و بر اساس حکمت سخن خواهد گفت پس زیرک شده و با قدرت عمل می نماید و به طبقات هفتگانه آشنا می شود .
هنگامی که به این مرحله رسید ، بر اساس لطف و حکمت و بیان یک حرکت و دگرگونی در تفکرات او پدید می آید و خواست و محبت خویش را در راه خالقش صرف می نماید . به این ترتیب به مقام برتر دست پیدا کرده و خدا را با چشم دل مشاهده خواهد نمود و حکمت را به غیر روش حکما ، علم را به غیر راه علما و صدق را به غیر شیوه صدیقین به دست خواهد آورد ....
.... و کسانی که آن راه ( طریق ریاضت و خشوع و عبادت ) را می پیمایند ، یا موفق می شوند یا ناکام می مانند و اکثر آنها نا موفق خواهند بود ، چراکه حق خدا را رعایت ننموده و به اوامر وی ( به طور کامل) عمل نکرده اند . این صفت کسی است که حق شناخت و محبت او را بجا نیاورده است . پس مبادا فریب نماز و روزه و سخنان و علوم آنها را بخوری ! آنان درازگوشانی فراری هستند .... »
نظرات شما: نظر
منظور از اینکه ائمه علیهم السلام در برخى روایات مى فرمایند: جبرئیل منا الینا(1) (جبرئیل علیه السّلام از ما و به سوى ما است ). چیست ؟
علامه طباطبایی ره : اشاره به مقام نورانیت آنهاست که :
لکل منا مقام معلوم (2) براى هر کدام از ما مقامى شناخته شده و مشخصى است .
جبرئیل علیه السّلام نیز یک مرتبه از مراتب وجود( مقام نورانیت ) آنهاست که به مرتبه دیگر از مراتب وجود آنها که در این عالم است ،نازل مى گردد.
1- مشابه : بحارالانوار، ج 48، ص 129، روایت 2.
2- ر، ک : بحارالانوار، ج 24، ص 78، روایت 1.
نظرات شما: نظر
عرفان یعنی عمل :
یکی از عرفای نامداربه رحمت خدا پیوسته بود. وقتی که خبر رحلت ایشان را به دوستانم می گفتم ، نخستین جمله ای که بر زبانشان جاری می شد، این بود که خوشا به حالش. در آن دنیا دیگر خیالش راحت است . بیچاره ما که نه دنیا را داریم و نه آخرت را و ... مگر آنها چه کردند که ما فقط باید حسرت بخوریم . حسرت بیهوده به چه کار ما می آید؟ پرس و جو کردم . دیدم عرفان چیز پیچیده ای نیست. همه ما اهل عرفانیم . خوب و بد را مثل خورشید می شناسیم . پس مشکل کجاست ؟ مشکل این است که اهل عمل نیستیم . از عارف محبوب حاج آقای بهجت دام ظله الوارف دستور العمل خواستند . جمله معروفی گفت که خودتان می دانید و نیازی به تکرار نیست . از یکی دیگر از اساتید اخلاق و عرفان دستور العمل خواستند ، ایشان هم فرمود : نخستین مرحله عرفان همان تقوی است . شما تقوی داشته باشید بقیه امور خود به خود حاصل می شود. خداوند خود راه را به شما نشان خواهد داد . دستور العمل را خداوند ، پیامبر ، امیر المومنین ، ائمه معصومین علیهم السلام و فقهای عصر غیبت همه داده اند . همه واجبات و محرمات را معلوم کرده اند. همه گفته اند گناه نکنید . همه گفته اند ترک معصیت . منتها مرد عمل نیست . شاید شنیده باشید در زبان عرفا نخستین مرحله عرفان را تقوی بر شمرده اند . تقوی یعنی
انجام واجب و ترک حرام
شما فقط به همین عمل کنید . یعنی تمام هم و غم و معیار های زندگی و .. شما انجام واجبات و ترک محرمات باشد. اگر عارف نشدید تا روز قیامت مرا لعن کنید.
عمل کنید . واجبات را انجام دهید و محرمات را ترک کنید . سخنان عارفانه گفتن و غزل عاشقانه خواندن و ... خوب است اما تا پله اول درست نشود اینها هیچ فایده ای به حال شما ندارد . شما از نیمه شب تا صبح بنشین و دعای کمیل بخوان . اما اگر می دانی که این بیداری شما سبب قضا شدن نماز صبحت می شود ، آن دعای کمیل خواندنت خاصیتی جز ثبت گناه برای شما ندارد . چرا که به امری مستحب متوسل شده ای . حال آن که امر واجبی دارد از تو فوت می شود . ابتدا ستون خانه دلت را بنا کن. گچ کاری و تابلو زدن به دیوارهای دل را بگذار تا وقتی ستون و سقف خانه بنا شد.
پس دستور العمل همه ما در طریق سیر و سلوک آن است که واجبات را انجام دهیم و محرمات را ترک کنیم . همین . این فرموده تمام عرفایی است که راه حق را به درستی پیموده اند و حضور پر مهر حضرت دوست را در آغوش کشیده اند.
نظرات شما: نظر
نظرات شما: نظر
احتراما مستفتی هستم نسبت به اینکه اینجانب مقلد حضرتعالی میباشم و در اجتماع و گروهی از دوستان قرار گرفته ام که دم از عرفان می زنند و معتقد به مساله ای بنام وحدت وجود هستند لطفا اولا تعریف وحدت وجود را از نظر جنابعالی خواستارم,ثانیا نظر جنابعالی در این باره چیست,ثالثا آیا من اجازه شرکت در مجالس چنین افرادی را دارم,رابعا آیا چنین افرادی کافر, نجس یا مشرکند یا خیر؟
پاسخ از دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مده : وحدت وجود معانی متعددی دارد، آنچه به طور قطع باطل و به عقیده همه فقها موجب خروج از اسلام است این است که کسی معتقد باشد خداوند عین موجودات این جهان است و خالق و مخلوق و عابد و معبودی وجود ندارد همان طور که بهشت و دوزخ نیز عین وجود اوست و لازمه آن انکار بسیاری از مسلمات دین است ، هرگاه کسی ملتزم به لوازم آن بشود خارج از اسلام است و غالب فقهای معاصر - اعم از احیا و اموات (رض) - این موضوع را پذیرفته و در حواشی عروه به آن اشاره کرده اند.
اگر آن گروه قائل به وحدت وجود از آن نوع باطل و کفر آمیز هستند در مجلسشان شرکت نکنید.
نظرات شما: نظر
آیا برنامه هایى که دراویش در خانقاه دارند و با خواندن اشعار بعضى از شعراء و... و یا سر تکان دادن زنها و مردان به شکلى که به حدّ سرگیجه و مستى مى رسند و مى گویند خدا را دیدیم، از نظر اسلام چه حکمى دارد؟
پاسخ از دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مده :این برنامه ها مشروع نیست، و ادّعاهاى مزبور خیال و اوهامى بیش نمى باشد.
نظرات شما: نظر
آیا درویش شدن اشکالی دارد؟
پاسخ از دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مده :دراویش یعنی صوفیه دارای انحرافاتی هستند از آنها بپرهیزید.
نظرات شما: نظر
با عرض سلام خدمت شما . چند وقتی است که بنده در خصوص ماجراهایی و با توصیه یکی از دوستان به مجالس عرفا که شب جمعه تشکیل میشود کشیده شده ام....با وجودی که این مردان خدا و جلسات انان را فوق العاده محترم میدانم میخواستم نظر شما را با افرادی که به عرفان معتقدند بپرسم...ایا اصولا این نوع دین داری که با پوشیدن لباسهای سلوک و یک سری محرومیت ها است...قابل قبول است؟ نظر شما برای من اهمیت زیادی دارد...با ارزوی سلامتی.....یا حق
پاسخ از دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مده : در صورتی که مجالس صوفیان بوده باشد شرکت در آن جایز نیست زیرا آنها انحرافاتی از نظر عقاید و عمل دارند ولی اگر عرفای اسلامی و اهل سیر و سلوک شرعی باشند مانعی ندارد و ریاضت های مشروع جایز است.
نظرات شما: نظر
رابطه بین حبّ ذات و حبّ خدا و ائمه(علیهمالسلام) و حبّ خوبیها چگونه است؟
حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله : انسان کمال محض را دوست دارد و اگر به خود علاقمند است برای این است که به کمال برسد. قهراً آنچه به خود انسان بر میگردد باید در مسیر آن هدف باشد. انسان باید خود را به عنوان وسیله دوست داشته باشد نه به عنوان هدف. یعنی اگر امر دائر شود به اینکه دست از خود بردارد یا از آن کمال برتر، باید دست از خود بکشد و خود را برای رسیدن به کمال برتر قربانی کند. قربانی هم معنایش این است که متقرّب بشود نه فانی، عملی را قربانی گویند که انسان را به هدف نزدیک کند. قربانی یک عمل وجودی است نه عدمی و فانی، یعنی هرگز انسان با قربانی کردن چیزی را از دست نمیدهد.
نماز قربانی انسان است، یعنی وسیله تقرب انسان است، زکات و سایر عبادات همچنین است، درس و بحث هم قربانی است. انسان وقتی چیزی را در راه خدا قربانی کند بهتر از آن را به دست میآورد. اگر در قرآن آمده است؛ ”مَنْ جاء بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ اَمْثالِها“(١) ناظر به بخش کمّی مسئله نیست، یعنی فقط مسئله ده برابر مطرح نیست بلکه بخش کیفی را هم شامل میشود. زیرا در آیه دیگر فرمود: ”مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها“(٢) اگر کسی دست و پا و چشم خود را در راه خدا داد، خدا دست و پا و چشم دیگری بهتر از اینها به او عطا میکند. اینکه وجود مبارک امیرالمؤمنین(علیه السّلام) فرمود خدا به برادرم جعفر دو بال داد که با آنها در بهشت همراه با فرشتگان پرواز میکند (جعفر طیار) معنایش این است که جعفر بن ابیطالب چیزی را قربانی کرده و بهتر از آن را گرفته است. بنابراین علاقه به خود و شؤونات خود اشکال ندارد به شرطی که قصد قربانی کردن آنها را داشته باشیم. اگر به پیامبر و دین و ائمه علاقمندیم به این جهت است که از همه آنها در مسیر تقرب به حضرت حق استفاده کنیم.
در سوره مبارکه توبه فرمود: ”ما کانَ لاِهْلِ المَدینَةِ ومَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الاَعْرابِ اَنْ یَتَخَلّفُوا عَنْ رَسُولِ اللّهِ ولا یَرْغَبُوا بِاَنفُسِهِمْ عن نَفْسِه“(٣).
کسی حق ندارد خود را در جنگ حفظ کند و پیغمبر را در خطر اندازد، بلکه همه باید سنگر باشند و پیغمبر را در سنگر خویش حفظ کنند. پس ما جسم خود را باید قربانی جسم پیغمبر کنیم زیرا با این کار از بین نمیرویم، ”ولا تحسبنّ الّذینَ قُتِلوُا فی سَبیلِ اللّه اَمْواتاً“(٤) بلکه از این عالم آلوده میرهیم و با جسمی بهتر در عالمی دیگر به حیاط طیّبه میرسیم. محبت و علاقه به اهل بیت نیز همینطور است. دوستی آنها عقلی است نه عاطفی مثل دوستی پدر و مادر و فرزند. انسان آنها را برای معارفی که در اختیار جامعه بشری قرار دادهاند و افراد بشر را هدایت کردهاند دوست میدارد.
…………………………………………………………………………
(١) سوره انعام، آیه ١٦٠.
(٢) سوره نمل، آیه ٨٩.
(٣) سوره توبه، آیه ١٢٠.
(٤) سوره آلعمران، آیه ١٦٩.
نظرات شما: نظر
چگونه میتوان بین اجتماع بود و زندگی معمولی داشت و خودسازی کرد؟
حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله : جهاد اکبر و مبارزه با هوس و خیالات، کار آسانی نیست. لکن قرآن کریم ما را به این جهاد اکبر دعوت کرد: ”فَأمّا مَنْ اَعْطی وَاتَّقی وَصَدَّقَ بِالحُسْنی فَسَنُیسّرهُ لِلْیُسْری“(١).اگر کسی اوایل، مشکلات را تحمل کند و مراقب خود باشد و محبوب والایی را انتخاب کند آنگاه به دیگران به چشم محبوب نگاه نمیکند. اگر کسی قلبش به حبّ خدا مُتیّم بود و دیگران را به عنوان ابزار کار دانست که خدمت به آنها فضیلت دارد، هرگز مشکلی در کارهای اجرایی برایش به وجود نمیآید.
…………………………………………………………………………
(١) سوره اللیل، آیات ٦ ـ ٧.
نظرات شما: نظر