عارف بزرگ مرحوم آیت الله سید علی آقای قاضی طباطبایی می فرمایند:
بسم الله الرحمن الرحیم
و هو حسبنا جمیعا و نعم الوکیل و الحمد لله رب العالمین
اگر نماز را تحفظ کردید ، همه چیزتان محفوظ می ماند.
سید علی قاضی الطباطبایی
نظرات شما: نظر
راه کشف و شهود چیست؟ راه پیبردن به اسرار مردم چیست؟
حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله : راه کشف و شهود را قرآن کریم اینگونه مشخص کرد: ”کلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الیَقینِ لَتَرَوُنَّ الجَحیم“.(١) شما اگر معارف دین را با برهان و یقین بدانید و به آن عمل کنید، هم اکنون که در دنیا هستید جهنم را میبینید؛ بعد از مرگ کافران هم جهنم را میبینند و میگویند: ”ربّنا اَبْصَرْنا وَسَمِعْنا“(٢).
افرادی مثل حارثة بن مالک که مرحوم کلینی در اصول کافی قصه آن را نقل میکند در محضر رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میگفتند: گویا با ما عرش و بهشت و دوزخ و اهلشان را میبینیم. اگر ما واقعاً به آنچه که از حلال و حرام میدانیم عمل کنیم و چشم و گوش و دست و پا و غیره را تطهیر کنیم و علم همراه با عمل صالح داشته باشیم به اینجا میرسیم. خلاصه راه کشف و شهود، بندگی خداست.
پیبردن به اسرار مردم کار خوبی نیست، و آنهایی هم که به این مرحله رسیدهاند مرتب از ذات اقدس اله مسئلت دارند که اسرار مردم را بر آنها بپوشاند.
…………………………………………………………………………
(١) سوره تکاثر، آیات ٥ ـ ٦.
(٢) سوره سجده، آیه ١٢.
نظرات شما: نظر
آیا صرف خواندن عرفان نظری برای دانشجویان مفید است یا خیر؟
ببینید در این سن چه چیزی شما را بیشتر به سمت خدا جذب میکند، همان را مغتنم شمارید. مرحوم بوعلی در نمط نهم اشارات مینویسد: گاهی عارف احتیاج به نغمه رخم، یعنی آهنگ ملایم دارد که انسان را متعظ کند. وقتی ما در درس مرحوم الهی قمشهای به این قسمت نمط نهم اشارات رسیدیم (سه نفر در آن درس بودیم) در اثنای درس به ذهنمان رسید که وقتی درس تمام شد از استاد اجازه بگیریم که جناب آقای ربانی خراسانی که از علمای بزرگ تهران است (یکی از آن سه نفر) هر شب بعد از درس یکی از غزلهای استاد را برای ما بخوانند و ایشان هم اجازه دادند.
نظرات شما: نظر
جایگاه عرفان در قرآن چیست؟
حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله : در عرفان چند مطلب اساسی داریم. اول اینکه عرفان علم حصولی (که از راه تحصیل به دست آید) نیست بلکه قسمت عمده آن از راه تهذیب و تزکیه نفس به دست میآید. آنجا که ذات اقدس اله فرمود ”یُعَلّمُهُمُ الکِتابَ والْحِکْمَةَ ویُزکّیهِمْ“(١) بخش اول مربوط به فقه، اصول، حکمت و امثال اینها است و بخش دوم یعنی یُزکّیهمْ مربوط به عرفان است. اگر کسی آینه جان را شفاف کند و بفهمد این آینه را به کدام سمت بچرخاند، اسرار عالم در آینه وجودش میتابد و به آنها پیمیبرد.
حارثه بن مالک که درسی نخوانده بود آمد حضور پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و عرض کرد: من شب را صبح کردهام در حالی که به مقام یقین رسیدهام. حضرت فرمود: هر چیز نشانهای دارد، علامت یقین تو چیست؟ گفت گویا عرش خدا را میبینم، بهشت را میبینم، جهنم و زوزه اهل جهنم را میبینم و میشنوم، حضرت فرمود: «عَبْدٌ نَوّرَ اللّه قَلْبَهُ» بندهای است که خداوند قلب او را نورانی کرده است.
بحثهای قرآنی نشان میدهد که اگر کسی جان خود را شفاف کرد، یعنی اهل دغل و شبهه و خیانت نبود، سلیم الفطره بود و فهمید آینه جان را به کدام سمت بچرخاند، اسرار عالم را مییابد. گاه انسان آینه جانش را به طرف مار و گرگ و عقرب نگه میدارد. خوب، این آینه به جز گرگ و عقرب چیز دیگری نشان نمیدهد. اینکه تقصیر آینه نیست بالاخره باید کسی باشد تا به انسان بگوید آینه را درست نگهدار.
خداوند در قرآن فرمود: ”کلاّ لَوْ تَعْلَمُون عِلْمَ الیَقینِ لَتَرَوُنّ الجَحیم“(٢) اگر اهل علم الیقین باشید و صفای ضمیر داشته باشید هم اکنون جهنم را میبینید. والاّ بعد از مرگ، کافر هم جهنم را میبیند و میگوید: ”رَبّنا اَبْصَرْنا وَسَمِعْنا“(٣).
زمانی در عمره مفرده در حرم مطهر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) روبروی حرم نشسته بودیم، جوانی نزد من آمد و گفت حاجآقا قصهای دارم میخواهم با شما در میان بگذارم، اجازه میدهید این قصه را بگویم. گفتم: بفرمایید. گفت: من اهل فلان شهر ایران و آبمیوهفروش هستم.برای اینکه آب میوه خنک و گوارا باشد ما یک تکه یخ داخل لیوان میاندازیم، بعد آبمیوه روی آن میریزیم تا لیوان پر شود و به قیمت معمول میفروشیم. آن تکه یخ که قیمتی ندارد، ما تعهد کردهایم یک لیوان آب میوه بدهیم صد ریال، مقداری از این لیوان را آن تکه یخ اشغال میکند و قاعدتاً از حجم آبمیوه کاسته میشود.
بعد گفت: من یک روز صبح که آمدم مغازه در را باز کنم، دیدم قالبهای یخی که معمولاً صبح قبل از آفتاب میآورند جلوی در میگذارند شعلهور شده و آتش از این یخها بلند است. فهمیدم که مشکل کجاست. و این ناشی از غلّ و غش ما در فروش آب میوههاست. بعد از آن رفتم لیوانهای بزرگتری تهیه کردم و یخ داخل آن میاندازم و یک لیوان آب میوه کامل را داخل لیوان بزرگتر میریزم و به مشتری میدهم. این جوان در کنار قبر مطهر پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از این جریان همین آیه را قرائت کرد: ”کلاّ لَوْ تَعْلَمُون عِلْمَ الیَقینِ لَتَروُنَّ الجَحْیم“(٤).خلاصه لقمه حرام آتش است. در سوره نساء فرمود: ”إنّ الذینَ یأکْلُونَ اَمْوالَ الیَتامی ظُلْماً إنّما یَأکْلُونَ فی بُطُونِهِم ناراً“(٥)کسانی که اموال یتیمان را به ظلم میخورند، همانا در حال خوردن آتشند.
ما درسی میخواهیم که فارغ التحصیلی نداشته باشد چون دشمن اصلی ما شیطان، فارغ التحصیل نمیشود. تا زندهایم ما را رها نمیکند ما هم تا زندهایم باید درس بخوانیم. درسهای حوزه و دانشگاه هم که بالاخره بعد از ٢٠ ـ ٣٠ سال ملال آور است. درسی باید خواند که ملال را از بین ببرد و این همان راه تهذیب نفس یا عرفان حقیقی است. پالایش کردن درون و مراقبت دائم داشتن راه عرفان است.
مرحوم کلینی روایتی نقل میکند به این مضمون که انسانهای اولی خواب نمیدیدند. انبیا به آنها میگفتند: حساب و کتابی هست و هرکسی در برابر اعمالش مسؤول است ولی مردم باور نمیکردند. کم کم رؤیا نصیب افراد بشر شد، پس از آن افرادی که خواب میدیدند، بامداد حضور پیامبرشان میرسیدند و میگفتند: اینها چیست که ما در خواب میبینیم؟ پیامبرشان فرمود: اینها نمونههایی از آن چیزهایی است که ما درباره بعد از مرگ میگوییم. به هر حال راه تهذیب نفس بهترین راه عرفان حقیقی است و اختصاصی هم به درس خواندهها یا حوزه یا دانشگاه ندارد و ملالآور هم نیست.
…………………………………………………………………………
(١) سوره بقره، آیه ١٢٩.
(٢) سوره تکاثر، آیات ٥ ـ ٦.
(٣) سوره نساء، آیه ١٠.
(٤) سوره تکاثر، آیات ٥ ـ ٦.
(٥) سوره نساء، آیه ١٠.
نظرات شما: نظر
اگر نماز شب بخوانم در طول روز به درسم لطمه وارد میشود چه کنم؟
حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله : اگر انسان بخواهد نماز شب بخواند به درس روز لطمه وارد نمیشود به شرط اینکه شبها یک مقدار زود بخوابد و شام را سبکتر میل کند. شام را هرچه سبکتر میل کنید بهتر است. شما مستحضرید بدن دو وعده غذا بیشتر احتیاج ندارد. به ما گفتهاند اگر سیر هستید غذا نخورید، در روایات آمده است در حال سیری غذا خوردن استعداد را کم میکند. یکی از بیانات نورانی حضرت امیر این است که لَمْ تَجْتَمِعَ الْفِطْنَةُ والْبِطْنَة یعنی فطانت و هوشمندی با پرخوری جمع نمیشود. پُرخور هرگز خردمند نمیشود، چرا؟ برای اینکه تمام تلاش و کوشش روح این است که این غذاها را هضم کند و دیگر فرصت اندیشیدن ندارد. درست مثل آن است که شما یک انسان متخصص دانشمند را رفتگر کوی و برزن کنید که زبالهها را جمع کند.
اگر کسی بتواند استاد باشد چرا او را به رفتگری وادار کنیم. روح انسان میتواند استاد و مربی خوبی باشد، حیف است او را رفتگر جسم کنیم، بگوییم زبالهها را جمع کن.
غذایی که میخوریم تا به مواد دفعی و زباله تبدیل شود طول میکشد. این کار را که بدن انجام نمیدهد؛ این روح است که با واسطه بدن اینکارها را انجام میدهد. روح یک سلسله قوای ادراکی دارد یک سلسله قوای تحریکی. قوای تحریکی روح هم یک سری ابزار فیزیکی دارد مثل معده و روده و قلب، آنکه غذا را به صورت خون در میآورد و عادلانه بین مو و ناخن و گوش و چشم و مژه چشم تقسیم میکند، نفس انسان است، روح آدم است.
خلاصه حیف است انسان روح خود را به رفتگری وادار کند. وجود مبارک امیرالمؤمنین(علیه السّلام) فرمود: لاتَجْتَمِعُ عَزِیَمَةٌ وَوَلیمَةٌ (١). یک وقت انسان اهل سورچرانی است، میخواهد اینجا سور بخورد و آنجا سور بخورد و هر روز یک جا میهمان باشد. آدم سورچران اهل عزم نیست انسان تا میتواند بهتر است دستش کنار سفره خودش باشد. اگر کسی بخواهد اهل عزیمت و جزء وارثان اولو العزم باشد، در همان رفت و آمد با ارحام هم مراقب است.
گاهی میهمانیهایی پیش میآید که عیبی ندارد انسان برود، اما اینکه سورچران باشد با اهل عزم بودن سازگار نیست. پس نماز شب انسان را از کار روز باز نمیدارد، به شرط آنکه انسان مراقب مسائل جنبی باشد.
خیلی از برنامههای تلویزیون است که انسان میتواند نگاه نکند، همه سریالها که سودمند نیست. خیلی از جلسات و گفتنها و شنیدنها سودمند نیست. حضرت امیر(علیه السّلام) به فرزندش فرمود: جوان! مبادا کاری کنی یا حرفی بزنی که دیگران به تو بخندند. این کار، تو را کوچک میکند. اگر نیم ساعت به اذان صبح بلند شوید هم به نماز شب میرسید هم به نماز اول وقت؛ بعد هم کمی استراحت میکنید و به درس روز هم لطمهای وارد نمیشود.
…………………………………………………………………………
(١) نهج البلاغه، خطبه ٢٤١.
نظرات شما: نظر
آیا میشود از راه هیپنوتیزم برای رسیدن به کمال استفاده کرد؟
قرآن کریم تعبیرش این است ”لَقَدْ یَسّرْنا القُرآنَ للذّکر“(١) ما قرآن را برای یاد حقّ آسان قرار دادیم، شما اگر خودتان را به امور بد عادت ندهید، کارهای خوب خیلی سهل است.
شما که الحمد للّه اهل استعمال دخانیات نیستید خیلی به آسانی سیگار را ترک میکنید چه رسد به بالاتر ازسیگار، چون جسم خود را به آن عادت ندادهاید، الآن برای شما تریاک نکشیدن و سیگار نکشیدن اصلاً مسئلهای نیست، چون در دوران جوانی، خودتان را به این سموم عادت ندادهاید ولی اگر کسی خود را به این سموم معتاد کرد چون این کار تحمیلی است بر بدن، ترک آن مشکل است. گناهان واقعاً برای ما همین حکم را دارند. امیرالمؤمنین(علیه السّلام) فرمود: «تَعَطّروا بِالاسْتِغْفارِ لاتَفْضَحَکُمْ رَوائحُ الذّنُوب»(٢) عطر دو قسم است: یک عطر ظاهری داریم که استفاده از آن مستحب است به خصوص موقع نماز، یک عطر باطنی داریم که شامّه جان را میپروراند و آن فضیلت و طهارت روح است.
در روایات فرمودند با استغفار خود را معطر کنید و گرنه بوی بد گناه آبروی شما را میبرد. کسانی که با مکتب اهلبیت آشنا شدند خیلی به آسانی از گناه میگذرند و اجازه نمیدهند بوی تعفن گناه، روح آنها را آلوده سازد. بنابراین اگر این اصول اسلامی برای ما حل شد و دانستیم همانطور که سمّ دو قسم است ظاهری و باطنی؛ عطر هم دو گونه است ظاهری و باطنی. اوایل مختصری، تمرین اینها دشوار است ولی بعد از آن خیلی آسان میشود و دیگر نیازی نیست که انسان از کارهای غیر طبیعی و غیر عادی مثل هیپنوتیزم استفاده کند.
…………………………………………………………………………
(١) سوره قمر، آیه ١٧.
(٢) بحار، ج ٩٠، ص ٢٧٨.
نظرات شما: نظر
استفتاء از دفتر آیت الله مکارم شیرازی در مورد فرقه شاه نعمت الله ولی:
عدّه زیادى از اهالى یکى از شهرهاى فارس، از قدیم الایّام به فرقه تصوّف گرویده اند و همواره بر اساس رهنمود اقطاب و بزرگان این مسلک و روش هاى مختصّ خود عمل نموده اند; حقیقت این است که رونق خانقاه در این محل بیش از یک مسجد است و کتاب هایى چون مثنوى مولوى، دیوان حافظ، بوستان و گلستان سعدى، نیز بر قرآن و سایر کتابها برترى دارد، تا این که پس از پیروزى انقلاب اسلامى و اعزام روحانیّون در ماه مبارک رمضان و محرّم الحرام، صحبت از بطلان این مسلک به میان آمد، مستدعى است نظر خود را نسبت به این گروه، که از فرقه شاه نعمت الله ولى مى باشند، اعلام نمایید.
پاسخ از دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مده :تمام فرق صوفیه گرفتار اشتباهات و انحرافاتى هستند و اکنون که به حمدالله اهالى محترم آن منطقه روشن شده اند، لازم است خانقاه را تبدیل به مسجد کنند و همانند سایر مسلمین و شیعیان خالص و مخلص على(علیه السلام) و یازده فرزند معصومش(علیهم السلام)، برنامه هاى دینى را انجام دهند و از گذشته خود توبه کنند. خداوند همه طرفداران حق را ثابت قدم نگهدارد و توفیق دهد.
نظرات شما: نظر
عبادت فردی ما را زودتر به کمال میرساند یا عبادت اجتماعی؟
حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله : یک قسمت عبادات فردی که واجب است حتماً باید انجام بگیرد و قابل تغییر و تبدیل نیست، اما اگر بخواهیم مستحبات فردی را نسبت به خدمات اجتماعی بسنجیم مثلاً اگر انسان مشغول خدمتی است که جامعه را در راه صحیحی وارد میکند و دلهای عده زیادی را به دین و خدای سبحان نزدیک میکند، البته این اثرش خیلی بیشتر است. اگر کسی با خواندن نماز مستحبی یا روزه مستحبی از خدمات عمومی که دلهای عدهای را به سمت دین میکشاند محروم شود نباید این کار را بکند و باید کار اجتماعی را انجام دهد که اثرش بیشتر است. کار اجتماعی اگر جنبه دینی داشته باشد یعنی انسان غرضش این باشد که دلهای مردم را به یک نظام الهی دعوت کند این کار بر مستحبات فردی ارجح است.
نظرات شما: نظر
برای بهتر انجام دادن عبادات چه کنیم؟
حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله : بیانی نورانی از امام صادق ـ سلام اللّه علیه ـ رسیده است که ما ضَعُفَ بَدنٌ عَمّا قَوِیَتْ عَلَیْهِ النّیّةُ(١) با اراده قوی هرگز بدن گرفتار ضعف نمیشود. در بین تن و جان اصالت از آن جان است. اینچنین نیست که بدن بتواند مستقیماً فتوا بدهد و بگوید من این کار را نمیتوانم انجام بدهم. اگر اراده قوی باشد هرگز بدن گرفتار ضعف نمیشود. این از غُرَرِ بیانات امام ششم(علیه السّلام) است. وقتی نیّت نسبت به یک امر، قطعی و قوی شد بدن همراهی میکند. به ما گفتهاند بدن مرکوب خوبی است، این مرکوب و ابزار را از دست ندهید، کاری که به این بدن آسیب برساند نکنید. لذا گفتند اگر وضو برای بدن ضرر دارد تیمم کنید، اگر روزه در ماه رمضان برای بدن ضرر دارد در وقت دیگر قضایش را بجا بیاورید. اگر احیاناً شما میبینید بدن بعضیها در قبر نمیپوسد برای این است که بدن تعدیل شده است و تحت رهبری روح درست حرکت کرده است، حیف است انسان این زیر دست را برنجاند.
روح نسبت به بدن ولایت دارد و اگر بخواهد آ ن را برنجاند بد است. انسان حق ندارد به بدن خود ظلم کند، کاری کند که باعث هلاکت این بدن شود، چنین کاری حرام است. بدن اسیر روح است چه بهتر که از این بدن حد اکثر بهره را ببریم، بنابراین با پرهیز از افراط و تفریط، انسان میتواند حد معتدل و اراده قوی داشته باشد. اگر خدای ناکرده بدن از پا در افتاد دیگر به درد کسی نمیخورد. شما انشاءاللّه در آینده باید به این جامعه خدمت کنید، تدریس کنید، کتاب بنویسید، پس یکی از بهترین کارها این است که به فکر سلامت بدن خود باشید.
…………………………………………………………………………
(١) وسائل الشیعه، ج ١، ص ٥٣.
نظرات شما: نظر
چه کنیم که بر افکار خود به خصوص افکار شیطانی پیروز شویم؟
نظرات شما: نظر