راه کشف و شهود چیست؟ راه پیبردن به اسرار مردم چیست؟
حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله : راه کشف و شهود را قرآن کریم اینگونه مشخص کرد: ”کلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الیَقینِ لَتَرَوُنَّ الجَحیم“.(١) شما اگر معارف دین را با برهان و یقین بدانید و به آن عمل کنید، هم اکنون که در دنیا هستید جهنم را میبینید؛ بعد از مرگ کافران هم جهنم را میبینند و میگویند: ”ربّنا اَبْصَرْنا وَسَمِعْنا“(٢).
افرادی مثل حارثة بن مالک که مرحوم کلینی در اصول کافی قصه آن را نقل میکند در محضر رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میگفتند: گویا با ما عرش و بهشت و دوزخ و اهلشان را میبینیم. اگر ما واقعاً به آنچه که از حلال و حرام میدانیم عمل کنیم و چشم و گوش و دست و پا و غیره را تطهیر کنیم و علم همراه با عمل صالح داشته باشیم به اینجا میرسیم. خلاصه راه کشف و شهود، بندگی خداست.
پیبردن به اسرار مردم کار خوبی نیست، و آنهایی هم که به این مرحله رسیدهاند مرتب از ذات اقدس اله مسئلت دارند که اسرار مردم را بر آنها بپوشاند.
…………………………………………………………………………
(١) سوره تکاثر، آیات ٥ ـ ٦.
(٢) سوره سجده، آیه ١٢.
نظرات شما: نظر
حاج سیّد هاشم: مردم چرا مکاشفه میخواهند؟ عالَم سراسرش مکاشفه است
میفرمودند: من تعجّب میکنم از این دسته از سالکین که مکاشفه میخواهند! چشم باز کنند، همۀ این عالم مکاشفات است. مکاشفه تنها دیدن صورت در زاویه بصورت خاصّ یا حالت استثنائی نیست؛ هر چه کشف از اراده و اختیار و علم و قدرت و حیات حضرت حقّ کند مکاشفه است. چشم باز کن و بنگر که این عالم خارج، هر ذرّهاش مکاشفه است، و حاوی عجائب و غرائب که فکر را به منتهای آن دسترس نیست.
اگر کسی در راه سیر و سلوک و بطور کلّی غیر از این راه، غیر از خدا چیزی را بخواهد، خداوند را نخواسته است؛ و همان خواست او که نفسانی است مانع از وصول وی به ذات اقدس حقّ خواهد شد. اگر بهشت بخواهی و یا حوریّه و غِلمان بطلبی، خدا را طلب ننمودهای! اگر مقامات و درجات بخواهی، ممکنست خداوند به تو مرحمت کند، ولی خدای را نخواستهای و در همان مقام و درجه میخکوب شدهای، و ارتقاء از آن درجه برای تو محال است. چون خودت نخواستهای و نطلبیدهای!
اگر جبرئیل فیالمثل نزد تو آید و بگوید: هرچه میخواهی بخواه! از درجات و مقامات و سیطرۀ بر جنّت و جحیم و خُلَّت حضرت ابراهیم و مقام شفاعت کبرای محمّد صلّی الله علیه وآله وسلّم و محبّت آن پیامبر عظیم را، تو بگو: من بندهام. بنده خواست ندارد. خدای من برای من هر چه بخواهد آن مطلوب است. من اگر بخواهم به همین مقدار خواست که مال من است و متعلّق به من است از ساحت عبودیّت خود قدم بیرون نهادهام، و گام در ساحت عِزّ ربوبی نهادهام؛ چرا که خواست و اختیار اختصاص به او دارد.
وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَآءُ وَ یَخْتَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ سُبْحَـٰنَ اللَهِ وَ تَعَـٰلَی" عَمَّا یُشْرِکُونَ
«و پروردگار تو آنچه را که بخواهد میآفریند و اختیار میکند. برای این مردم ممکنالوجود اختیار و انتخابی نیست. منزّه و عالی مرتبه است خداوند، از شرکی که به او میآورند.»
به نقل از کتاب : روح مجرد ، ص 191
موضوع کتاب: یادنامه عارف کامل مرحوم حاج سیدهاشم حداد (قدس سره)
نویسنده : علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی
نظرات شما: نظر
در شماره پیشین به روایتی اشاره شد که اخلاص چه تاثیری بر انسان دارد در این بخش توجه شما را به ادامه مطالب جلب می کنم:
بخش دوم
قرآن کریم نیز این مطلب را در آیات مختلف یادآورى کرده ; از آن جمله :
الف ) «یـأیّها الّذین ءامنوا إن تتّقوا اللّه یجعل لّکم فرقانًا; (انفال ، 29) اى کسانى که ایمان آورده اید ! اگر از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید ، براى شما وسیله اى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار مى دهد ، [روشن بینى خاصى که در پرتو آن ، حق را از باطل خواهید شناخت ;]» .
ب ) «یـأیّها الّذین ءامنوا اتّقوا اللّه و ءامنوا برسوله یؤتکم کفلین مِن رّحمته و یجعل لّکم نورا تمشون به ; (حدید ، 28) اى کسانى که ایمان آورده اید ! تقواى الهى پیشه کنید و به رسولش ایمان بیاورید تا دو سهم از رحمتش را به شما ببخشد و براى شما نورى قرار دهد که با آن ]در میان مردم و در مسیر زندگى خود[ راه بروید» .
ج ) «فمن کان یرجوا لقآء ربّه فلیعمل عملا صـلحا و لایشرک بعبادة ربّه أحدا; (کهف ، 110) پس هر که به لقاى پروردگارش امید دارد ، باید کارى شایسته انجام دهد ، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند» .
د) «والّذین جـهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا و إنّ اللّه لمع المحسنین ; (عنکبوت ، 69) و آنها که در راه ما [با خلوص نیت] جهاد کنند ، قطعاً به راه هاى خود ، هدایتشان خواهیم کرد ، و خداوند با نیکوکاران است » .
البته هر کس چنین ادعایى[شهود عرفانى ] داشته باشد نمى توان از او پذیرفت و نمى توان به سخنان هر مدعى گوش فرا داد; زیرا در برابر کشف و شهود واقعى که گاه بر اثر ایمان و یقین کامل و گاه به جهت ریاضت هایى حاصل مى شود ، کشف و شهودهاى خیالى و شیطانى نیز فراوان است که گاه بر اثر تلقین هاى مکرر و انحراف فکر و ذهن از جاده صواب ، و گاه بر اثر القائات شیطان ، صحنه هایى در نظر انسان مجسم مى شود که هرگز با واقعیت تطبیق نمى کند و چیزى جز خیال و اوهام نیست که با آگاه شدن از طرق شناختن مدعیان راستین از دروغین مى توان فهمید که کدام کشف و شهود ما واقعى و رحمانى و کدام کشف و شهودها خیالى و شیطانى است .
نظرات شما: نظر
بخش اول
انسان گاهى بر اثر تزکیه نفس توان درکى پیدا مى کند که مى تواند با دیده دل خود به جهان غیب راه یابد و قسمتى از این جهان را (به مقدار توانایى و قدرت خویش ) مشاهده کند ، و به تعبیر دیگر ، پرده ها کنار مى رود ، و بعضى از حقایق جهان غیب بر او کشف مى شود ، به همان روشنى که انسان با چشم سر خود محسوسات را مى بیند; بلکه به مراتب از آن روشن تر و اطمینان بخش تر است .
این حالت را «مکاشفه » یا «شهود عرفانى» مى گویند .
چنان که قرآن کریم مى فرماید: «کلاّ لوتعلمون علم الیقین * لترونّ الجحیم ; (تکاثر ، 5و6) اگر شما علم الیقین مى داشتید جهنم را مشاهده مى کردید .»
علامه طباطبایى در تفسیر این آیه مى فرماید: از ظاهر آیه به نظر مى رسد که این آیه به مشاهده جهنم در دنیا ، اشاره دارد; مشاهده اى با چشم دل که از آثار ایمان و یقین است .; یعنى ممکن است انسان در دنیا به مرحله اى از یقین برسد که پرده ها از مقابل چشمش کنار رود و بعضى از حقایق عالم غیب را ببیند .
از آنچه در آیات و روایات آمده روشن مى شود که قلب و روح انسان ، همچون آینه اى است که گاه بر اثر غبار گناه و زنگار اخلاق بد ، هیچ حقیقتى را منعکس نمى کند; ولى هنگامى که این گردوغبار با آب توبه شسته ، و زنگارها به وسیله تهذیب نفس زدوده شد و دل صیقل یافت ، حقیقت در آن پرتو افکن و صاحب آن ، محرم اسرار الهى مى شود و پیام هایى را که گوش نامحرمان از شنیدن آن محروم است ، مى شنود و هر قدر ایمان و یقین انسان بالا رود ، و حجاب هایى که بر اثر گناهان و روحیات و صفات زشت ، اطراف دل را مى گیرد کنار زده شود ، حقایق بیشترى از جهان هستى براى انسان مکشوف مى گردد تا آنجا که مى تواند ابراهیم وار بر ملکوت آسمان ها و زمین نظر کند; چنان که در روایتى از پیامبر اکرم (ص ) آمده است : «هر کس چهل روز خود را براى خدا خالص سازد ، چشمه هاى حکمت از قلبش بر زبانش جارى مى شود .
نظرات شما: نظر